سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیر ابی ممنوع...نقطه زیر خط...

محمد علی فردیندر شانزدهم فروردین 1309شمسی در یک خانواده متوسط واهل هنردرشهرتهران دیده به جهان گشود و در شب هجدهم فروردین1379 پس از هفتاد

سال زندگی تئام با عشق وعلاقه به ورزش وهنر سینمایی و مبارزه بی امان با مصائب ومشکلات زمان در منزل خودش در تهران در بستر خواب دیده از دنیا فرو

بست و به ملکوت اعلا پیوست و طبق قرار حاصله چون عاشق خدمت به هنر سینمای ایران بود لذا پس از 20سال اعتکاف قرار بوده جهت اعتلای فرهنگ سینمای

ایران ملاقاتی با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته باشد که گویا از شدت اشتیاق و برگشت به عالم سینمادر بستر خواب دچار استرس شده باشد یا سکته قلبی چون

خبر این ملاقات برای او بسیار نشاط آور و فرح انگیر بود با همین اندیشه و با دلی شاد به بستر خواب می رودو با همان روحیه بشاش چشم از جهان فرو می بندد و

با روحی شاد جهان فانی را وداع می گوید لذا با نگاهی عارفانه(محمد علی فردین)شادروان است وگر چه از نظر جسمی مرده است ولی از نظر روحی و معنوی زنده

و یادش ماندگار استو نامش در تاریخ ورزش جهان و عالم هنر سینما ماندگار که البته این یک امر طبیعی است

هر که آمد به جهان اهل فنا خواهد بود

 

من فردین روخیلی دوس دارم سر به سرم نگذاریدها بغذ گرفتتم میخوام گریه کونم ولی فردین میگفت مرد که گریه نمیکنه مرد با تحمل کنه فقط به خاطر فردینه که جلو خودمو گرفتم......


 

دلم گرفته میخوام برم قهوه خونه دایی ....فعلا بای امری بود پیوم بدید خووشحال میشم زد زیاد!!

نقطه وسط صفحه زیر خط


.

 


نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 93/3/16ساعت 8:18 عصر توسط <<<<<<ها!!<<<<<<<<<<| نظرات ( ) |

این چیزایی رو که اینجا مینویسم رو برا بعد ها میخوام نگاشون کنم بگم به خودم پسر بیبین پشت سرت چیزی نبوده ها ..........................بیبی تو الان هیچی نیستی پس بدو تا به ما برسی............خسته شدنم دیگه کم اوردم بد جور


نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 93/3/16ساعت 4:18 عصر توسط <<<<<<ها!!<<<<<<<<<<| نظرات ( ) |

جوونیمو به پاد ریختم .......................با چه رویی برم سراغ یکی دیگه بگم میخوامت بی بته بی پیر لا م صب .......در باغ سبز نشونتون دادن نه.........تف به روح هرچی رفیقه نا جنسه ا ا ا دیدیناکس نونو نمک خورده بودیم باهم دستی دستی .......لا اله ال الله.اوس کریم قربونت بزن کنار مثل اینکه ما باس پیاده بریم .......بی پیرا پیرم کردن ............برو جوونیم حلالت..............ولی عشقم حرومت....چون عادت ندارم هر روز عاشقشم.......................تف به روح هرچی پول پرست ندید بدیده اهن دوست .........آخ اوس کریم اگه حقمو ازشون نگیری .....................آخ حقمو ازشون نگیری...............به خداییت شک میکنم ....به همون مولا علی که ....اسمش میاد تنم میلرزه ........


نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 93/3/16ساعت 1:55 عصر توسط <<<<<<ها!!<<<<<<<<<<| نظرات ( ) |




به خاطر رفیقی که زدو رفت به خاطر عشقی که با رفیق رفت...!


به خاطر صبری که دادی به خاطر گذشتی که دادی....!!


به خاطر سکوتی که کردم عین یه مرد خم به ابرو نیاوردم....!!


به خاط عمریکه رفت........!!!



به خاطر دلی که وسط این همه گرگ دریده شد.....!!


به خاطر معرفتی که بهم دادی تا همیشه از هرچی که دوسش دارمو چون دیگران هم میخخوان بگذرم...!


به خاطر این همه کارو زحمتی که بهم دادی....!!



به خاطر این همه مالو ثروتی که دادی...........!


بحث تئنه نی جون دادا  فکر میکنم که اگه مایه تیله دار بودم شبیه کی میشدم ....دوس پسر پری کماندو یا .........!



دربه در پارکا یا با مشین شاستی بلندم به فکر بلند کردن کی باس میبودم....!!!


کلا شکرت به خاطر ننم...!!


که این همه زحمت میکشه....

به خاط اقام که مثل کوه پشتمه .....!


به خاطر داشم که تتلوه هیچی ندار مخشو معیوب کرده ...!!!


به خاطر اجیم که خیلی دوسش دارم....!!(تنها ابجیم بچه بود این شکلی بود...تاحالا کسی چپ نگاش نکرده همه میدونم من رگ غیرتم........بد جور کلفته ......یعنی چپ به بقیه نگاه نکردم که بخوان نگاه کنن اگر هم نگاه کنن کارشون با کرامل کاتبینه............


به خاطر عموم که دستش روشونمه ............!!


به خاطر داییم که مثلا استاد دانشگاه....!


بخاطر خودم که هرکی میاد یخه منو میچسبه...!


به خاطر خودم که وقتی اذان میدم ملت میگن حمیرا باز اومد ...!


به خاطر صدایی که میترسم از استف کنم که مبادا سر از کافه سوسن در بیارم ...!


به خاطر دهاتی بودنم که افتخارمه ......!



به خاطره درسم که روزا برم کارو شبا باس تا صبح بیدار بمونم....!


به خاطرعشقی که دادیو گرفتی ..........!!


به خاطر خیانت نامزدم.....!!!


به خاطر پچه خوشگلی رفیقام.!


به خاطر بی کسی هام  ....!


به خاطر دوتا رفیقم که سرو سامون گرفتن و منو تو عروسیشون دعوت نکردن .........!!


به خاطر مشروبی که خوردم....!


نماز شبی که نخوندم.....!


به خاطر ارزوهایی که توسینم خفه شدن....!


به خاطر خوبیم که همرو کمک میکنم....!


به خاطر سادگیم ....!


به خاطر استاد تیاترمون به خاطر ......×!


.......به خاطر ماشینم.....!


به خاطر خونه ویلاییم....!


به خاطر معدل ..........12.50 !!!


به خاطر این که سیستم عاملو با 17 پاس کردم

به خاطر صحرامون.......!


به خاطر ....افتی که زد کل زحمتای خودمو اقامو به باد داد.....!


به خاطر 3میلیون وامی که هی داره میره روش نتونستم کمک اقام کنم ...!


................خودت بگو من چه جوری بگم شکرت ........!


...اها فهمیدم جون تو باس به خاطر اینکه اون یارو بچه خوشگله کیه پیر ساده هروز بایه ماشین میاد سرکلاس....!!



به خاطر .........................به خاطر اون یکی که ماشین قرمزرو دوس دخترش بهش هدیه داده...........!


خودت بگون من کجارو باس شکر کنم به همون مولا علی که انقدر دوسش داری شکرت میکنم از ته دل ................خودت یکیشو بگو چشم .......مخلصتم هستم ....................


اوس کریم به خاطر همه چیز شکر لابد حکمتیه؟



ی اوخده کم اوردم ..........زیر کوه درد و رنج به مولا کمرم خم شده کاش............!هیچی بیخیال


نقطه رسید تح خطخسته شدم دیگه کوتا بیا اوس کریم اصلا ما نبودیم .


نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 93/3/16ساعت 1:43 عصر توسط <<<<<<ها!!<<<<<<<<<<| نظرات ( ) |


نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 93/3/15ساعت 6:17 عصر توسط <<<<<<ها!!<<<<<<<<<<| نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >